یک خویشاوندی که تمایلی برای رفتن به پیش پزشک ندارد
- توسط: دکتر ندا
- تاریخ انتشار: 05 ژانویه 2020
- دسته بندی: روانشناسی فردی
- نظرات: دیدگاهها برای نحوه متقاعد کردن یک خویشاوندی که تمایلی برای رفتن به پیش پزشک ندارد بسته هستند
- تعداد بازدید: 100 بازدید
هر چند که در موارد بسیار محدودی یک فرد از پزشک می ترسد، ولی ممکن است یکی از افراد نزدیک شما که به مراقبت بالینی نیاز دارد، تمایلی به مراجعه به پزشک و دریافت درمان نداشته باشد.
در این شرایط نمی توانید از درمان این فرد چشم پوشی کنید و همچنین نمی توانید این فرد را به دریافت درمان مجبور کنید.
سعی کنید از طریق بحث کردن با این خویشاوند خودتان و مطرح کردن نگرانی های خودتان و همچنین به دست آوردن یک درک بهتر در مورد دلایل مربوط به عدم تمایل این فرد برای مراجعه به پزشک، او را متقاعد کنید.
بعد از آن به این فرد کمک کنید تا یک راه حلی را پیدا کند که هم نیازهایش رفع شود و هم نسبت به اهمیت مراجعه به پزشک مطلع شود.
روش یک: صحبت کردن
۱٫ منتظر نباشید که یک شرایط بحرانی ایجاد شود.
بدترین کاری که شما در این شرایط می توانید انجام دهید، عبارت از این است که دقیقا در زمانیکه سلامتی این فرد با خطر مواجه می شود، تلاش کنید تا این فرد را برای مراجعه به پزشک متقاعد کنید.
برای مثال ممکن است یکی از خویشاوندان نوجوان شما حامله باشد، ولی در مورد احترام گذاشتن پزشک به حریم خصوصیش مطمئن نباشد.
این فرد می ترسد که پزشک این موضوع را به اطلاع والدینش برساند. شما در مرحله اول و در سریع ترین زمان ممکن می توانید در مورد برنامه مراقبت پیش از تولد وی سوالاتی بپرسید تا در نتیجه ایجاد احساس راحتی در مادر، نوزاد وی بتواند مراقبت مناسبی دریافت کند.
همچنین سعی کنید که به طور منظم و قبل از ایجاد هر نوع مشکلی، وضعیت سلامتی والدین مسن خودتان را به صورت منظم بررسی کنید.
در این صورت هم خواسته های والدینتان را خواهید شناخت و هم در صورت پیش آمدن مشکلات سلامتی جدی، روش های مراقبتی مناسبی را مورد استفاده قرار خواهید داد.
۲٫ با فردی که مراقبش هستید، رابطه نزدیکی داشته باشید.
این افراد را تنها نگذارید. تنها گذاشتن افرادی که دوستشان دارید باعث خواهد شد که آنها در برابر دریافت کمک، بیشتر مقاومت کنند.
سعی کنید بدون هیچ نوع فشار و اجباری، یک مکالمه راحتی با این فرد داشته باشید. تمایل رفتن پیش پزشک
یک زمانی را برای صحبت کردن انتخاب کنید که هر دو شما در آن راحت باشید و بتوانید بدون هیچ نوع حواسپرتی با هم صحبت کنید.
سعی کنید که به صورت تصادفی این موضوع را مطرح کنید.
برای مثال می توانید بگویید که “مادر، آخرین باری که به پیش یک پزشک رفته اید، چه موقعی بوده است؟” یا “جودی اخیرا پدر خودش را به پیش یک پزشک برده است.
این موضوع به من یاد آوری کرد که خیلی وقت است شما برای بررسی وضعیت سلامتی خودتان به پزشک مراجعه نکرده اید.”
۳٫ نگرانی های خودتان را به صورت مشخص و همراه با عشق و علاقه بیان کنید.
در صورتیکه شخص مورد علاقه شما پیشنهادتان را قبول نکند، در این صورت نیاز خواهید داشت تا موضوع را به صورت صریح و مستقیم بیان کنید.
نگرانی های خودتان را به صورت مشخص و مستقیم بیان کنید، به خصوص در صورتیکه وضعیت سلامتی این فرد در یک شرایط بحرانی قرار داشته باشد.
برای مثال شما می توانید بگویید که “مامان، حدس می زنم که وضعیت مفصلتان بدتر شده است.
حتی دیروز نتوانستید از تخت خوابتان بلند شوید. من شما را دوست دارم و نگرانتان هستم. در صورتیکه به پیش یک پزشک بروید، احساس بهتری خواهم داشت.”
این نکته را در نظر داشته باشید که قبل از اینکه فرد مورد نظرتان پیشنهاد شما را قبول کند، شاید مجبور باشید که این پیشنهادتان را چند بار تکرار کنید.
۴٫ سوالات مد نظرتان را بپرسید.
در صورتیکه فردی که دوستش دارید همچنان تمایلی برای مراجعه به پزشک نداشته باشد، شاید نیاز داشته باشید که اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت این فرد به دست بیاورید.
مشخص کردن عامل بازداری این افراد برای مراجعه به پزشک می تواند به شما کمک کند تا یک راه حل مناسبی را برای رفع این مشکل پیدا کنید.
برای مثال می توانید از این فرد بپرسید که “آیا از پزشک متنفر هستید؟”، “چه موردی را در رابطه با مراجعه به پزشک دوست ندارید؟” یا “آیا نسبت به یک مورد خاصی نگران هستید؟”
همچنین شما می توانید سوالات صریح تر و مشخص تری بپرسید؛ برای مثال می توانید بپرسید که “چرا نمی خواهید به پزشک مراجعه کنید؟”
۵٫ در مورد پیامدها و عواقب این ممانعت صحبت کنید.
در برخی از موارد، ممکن است که یک نفر به دلیل نداشتن آمادگی برای پذیرش واقعیت تمایلی برای مراجعه به پزشک نداشته باشد.
شاید فرد مورد علاقه شما در شروع درمان سرطان خودش با کاهش وزن مواجه شود یا علائم قبلی را دوباره تجربه کند.
شاید یکی از والدین مسن شما همچنان دچار فراموشی باشد. این افراد به دلیل اینکه در حال حاضر نمی توانند با واقعیت موجود مواجه شوند، تمایلی برای مراجعه به پزشک ندارند.
شما در چنین موقعیت هایی باید به فرد مورد علاقه تان بگویید که پیامد های مربوط به انجام ندادن اقدامات درمانی را در نظر بگیرد.
برای مثال، در صورتیکه فرد مبتلا به سرطان اقدامات درمانی مورد نیاز را انجام ندهد، وضعیت سرطان وی وخیم تر خواهد شد.
همچنین یکی از والدینی که دارای ضعف حافظه است، ممکن است به دلیل بی احتیاطی به خودش آسیب بزند یا حافظه خودش را به صورت کامل از دست بدهد.
روش ۲ – پیدا کردن یک راه حل
۱٫ پیدا کردن یک فرد کمک کننده.
در اغلب مواقع، اعضای خانواده در مقایسه با حرف های بیان شده از طرف خویشاوندان خودشان، به حرف های سایر افراد اهمیت بیشتری قائل می شوند.
یک دوست خانوادگی مودب یا یک رهبر اجتماعی می تواند موضوع را به نحوی با خویشاوند بیمار شما مطرح کند که خویشاوند شما آن را بپذیرد.
یک فردی که بیمار اعتماد زیادی به وی دارد را پیدا کنید. بعد از آن، از این فرد بخواهید که به شما کمک کند.
۲٫ اجازه بدهید که خودشان پزشک را انتخاب کنند.
تفاوت های جنسیتی، موانع فرهنگی و حتی شکاف های آموزشی از جمله عواملی هستند که ممکن است بر روی تصمیم یک فرد برای عدم مراجعه به پزشک تاثیر داشته باشند.
در صورتیکه این موضوع در رابطه با فرد مورد علاقه شما مصداق داشته باشد، سعی کنید که به کمک این فرد یک پزشکی را انتخاب کنید که با عقایدش مطابقت داشته باشد و با آن راحت تر باشد.
برای مثال ممکن است که خویشاوند شما یک درمانگر پزشکی سنتی را به پزشک سبک غربی ترجیح دهد.
در صورتیکه شخص مورد علاقه شما یک زن باشد، ممکن است ترجیح بدهد که به یک پزشک زن مراجعه کند.
در صورتی که این فرد بیمارستان را دوست نداشته باشد، باید یک موسسه درمانی کوچک و مستقلی را پیدا کنید.
حتما یک جلسه مشاوره با پزشک مورد نظرتان داشته باشید تا فرد مورد علاقه شما قبل از شروع درمان، با وی یک ملاقاتی داشته باشد.
به فرد مورد علاقه تان کمک کنید تا یک پزشکی را پیدا کند که بتواند مشکلاتش را حل کند.
۳٫ به وی پیشنهاد دهید که در طول معاینه ها همراهش باشید.
در صورتیکه خویشاوند خودتان را در جلسات درمانی همراهی کنید، این فرد احساس اضطراب کمتری خواهد داشت.
این کار می تواند به این فر کمک کند تا از فشار مربوط به تحمل کردن مشکل به صورت تنها، خلاص شود.
سعی کنید که این کار را به صورت عادی و راحت انجام دهند، طوری که فرض شود هر دو شما با هم معاینه سالانه تان را انجام می دهید.
در این صورت فرد مورد علاقه شما تمایل بیشتری برای مراجعه به پزشک خواهد داشت.
برای مثال می توانید بگویید که “پدر، من فکر می کنم که می توانیم برنامه معاینه سالیانه مان را با هم هماهنگ کنیم.
من احساس می کنم در صورتیکه به همراه شما معاینه را انجام بدهم، احساس اضطراب کمتری خواهم داشت. آیا شما هم این احساس را دارید؟”
در صورتیکه در این فرد این احساس را ایجاد کنید که از شما حمایت می کند، فشار و اضطراب این فرد از بین خواهد رفت.
۴٫ محدودیت های خودتان را بشناسید.
با وجود تلاش هایی که شما انجام می دهید، این فرد مورد علاقه شما است که تصمیم نهایی را در مورد درمان پزشکیش خواهد گرفت.
هر چند که این فرد با ریسک آسیب رساندن به خودش یا سایر افراد مواجه است، ولی شما نمی توانید وی را مجبور به کاری بکنید.
در مورد اینکه تمام تلاشتان را برای متقاعد کردن این فرد برای مراجعه به درمان انجام داده اید، با خودتان صادق باشید.
در صورتیکه فرد مورد علاقه شما از رفتن به پزشک امتناع کند، می توانید به پزشک این فرد یک نامه ایمیل کنید و در آن نگرانی های خودتان را بیان کنید و امیدوار باشید که پزشک از این خویشاوندتان بخواهد که یک ملاقاتی با هم داشته باشند.
همچنین می توانید مشکل این خویشاوند خودتان را با یک پزشکی مطرح کنید که می خواهد خودش به پیش بیمار برود؛
برای مثال می توانید مشکلات حافظه ای که در خویشاوند خودتان مشاهده کرده اید را به صورت خصوصی به اطلاع یک متخصص بیماری های قلبی اطلاع دهید و امیدوار باشید که وی اطلاعاتش را در اختیار پزشک مراقب اولیه هم قرار دهد.
روش ۳: تبدیل کردن ملاقات با پزشک به یک مورد خوشایند
۱٫ از یک لحن مثبتی استفاده کنید.
در برخی مواقع نحوه بیان کردن فرآیند های مربوط به مراجعه به یک پزشک می تواند تاثیر قابل ملاحظه ای در سطح استرس خویشاوندتان داشته باشد.
صحبت کردن با یک لحن نگران کننده و استفاده کردن از یک زبان منفی می تواند باعث شود که خویشاوند شما در مورد ملاقات با پزشک استرس داشته باشد.
به جای اینکه اضطراب خودتان را به این فرد انتقال دهید، سعی کنید این پیام را به وی منتقل کنید که ملاقات با پزشک برای سلامتیش مفید است.
۲٫ به جای تمرکز بر روی نقاط ضعف این فرد، بر روی نقاط قوت وی تاکید کنید.
در صورتیکه هر بار مراجعه کردن به یک پزشک منجر به از بین رفتن یک مشکل شود، این مراجعه همانند یک دارو عمل خواهد کرد.
سعی کنید که از طریق تمرکز بر روی نقاط قوت و بی توجه بودن نسبت به نقاط ضعف، توضیحات خوتان را به صورت مثبتی بیان کنید.
برای مثال نگویید که “مادر، شما یک روز دیگر را هم از دست دادید و من نگرانتان هستم.”
به جای آن بگویید که “مادر، ما می خواهیم با پزشک صحبت کنیم تا مشخص کنیم که به چه نحوی می توانید سلامتی خودتان را حفظ کنید؛ بنابراین به خاطر خودتان به این جلسات درمانی ادامه دهید.
پزشک می تواند یک سری پیشنهاداتی به ما بدهد که در حفظ کردن زندگی مان مفید می باشند.”
۳٫ این کار را در یک زمان مناسبی از روز انجام دهید.
هر چند که این مورد کاملا بدیهی به نظر می رسد، ولی ممکن است که شخص مور علاقه شما به دلیل زمان انتخاب شده برای ملاقات با پزشک، یک دید منفی نسبت به این ملاقات داشته باشد.
از خویشاوند خودتان بپرسید که دوست دارد در چه زمانی از روز به به ملاقات پزشک برود و سعی کنید که درخواست او را تامین کنید.
برای مثال، برخی از فراد مسن در صبح عملکرد و روحیه بهتری نسبت به بعد از ظهر دارند. در صورتیکه این فرد در صبح به پزشک مراجعه کند، احساس بهتری خواهد داشت.
در صورت امکان، به صورت اینترنتی یا از طریق اسکایپ یک مشورتی از پزشک بگیرید. فرد مورد علاقه شما می تواند در خانه و با استفاده از کامپیوتر با پزشک خودش صحبت کند.
۴٫ بعد از ملاقات با پزشک، یک سری فعالیت های هیجان انگیز و لذت بخشی انجام دهید.
شما از طریق تبدیل کردن روز ملاقات با پزشک به یک روز هیجان انگیز، می توانید دیدگاه خویشاوند خودتان را نسبت به پزشک و جلسات درمانی تغییر دهید.
مراجعه به پزشک مشابه یک دارو است، ولی شما می توانید از طریق برنامه ریزی کردن برای انجام دادن فعالیت های لذت بخش در بعد یا قبل از جلسه درمانی، این ملاقات را به یک مورد سرگرم کننده تبدیل کنید.
برای مثال، شما می توانید پیشنهاد دهید که به همراه خویشاوند خودتان به پیش پزشک بروید و بعد از این ملاقات با هم به خرید بروید و در کافه مورد علاقه خویشاوندتان با هم نهار بخورید.
نویسنده: Trudi Griffin, LPC
به روز رسانی شده در: ۲۷ ژوئن ۲۰۱۹ , ترجمه : مشاور کو
چگونه می توانید یک فرد سالم و خوشحالی باشید
خوشحالی و سلامتی از آن چیزی که فکرش را می کنید، ب…
دسته بندی های مرتبط