کسانیکه به گونه ای به عشق معتاد می شوند همۀ لحظه های زندگی شان را با ناامیدی و ترس سپری می گذرانند. همیشه با ناکامی، ترس از پذیرفته نشدن ، آلام احساسی، و تجربه های ناآشنا و غیر ملموسی با خود به همراه دارند. این اشخاص به توانایی های شخصی خود اعتقادی ندارند و فکر میکنند که هیچ وقت قادر نستند از طرف مقابل عشق و احساسی که استحقاقش را دارند در حد مورد قبول دریافت نمایند. آنان همچنان می نشینند در انتظار عشق می مانند و متاسفانه خیلی کم اتفاق می افتد که در زندگی شان عشق واقعی را تجربه کنند.
اعتیاد به رابطه جنسی هم به مانن عادات دیگر وسواسی خاص خود رنتایجی به همراه دارد: یک ناهنجاری تخریب کننده که آثار سوء آن بر روی تمامی عملکردهای طبیعی زندگی تاثیر می گذارد و انگیزه و اراده شخص را به طور کلی نابود می سازد.
معتادان به رابطه جنسی توان کنترل و یا به تاخیر انداختن احساسها و رفتارهای جنسی شان را از دست می دهند. در این اشخاص نیاز به لذت جنسی جای نیاز به رابطه صمیمی را می گیرد و شهوت اولویت نخستین شخص را به خود اختصاص داده و دیگر ارکان مهم زندگی مانند روابط گرم خانوادگی، فامیلوار و دوستانه، مسائل شغلی و تدریجا سلامت فردی و امنیت شخصی به طور کلی اهمیت خود را از دست خواهد داد.
انان حاضر می شوند هر کاری بکنند تا نیازشان را برآورده سازند، ولی بعد از انجام عمل به شرم و پشیمانی، و ناامیدی و پریشان شدن دچار می شوند.
معتادان اعتثاد دارند که این مشکل بزرگ به دلیل اجبار و التزام حاکم بر محیط زندگیشان به آنان تحمیل شده و از نظر روحی به جایی خواهند رسید که مخالف رویکردهای اجتماعی عمل می کنند و رفتارهای جامعه ستیزی را از خود نشان می دهند. به طور معمول (نه همیشه) اعتیاد بعد از مدتی با وابسته شدن جسمی زیاد همراه می شود.
در این زمان شخص خواست و اراده اش را از دست می دهد، تمام تلاش هایش نتایج معکوس می دهند و به همین علت جهت درپوش گذاشتن بر روی دردهای فردی میزان رفتارهای تخریب کننده خود را بالا می برد و به مثابه آن اثرات مخرب بیشتری را هم به جان می خرد. ولی انجام این کار نیز دیگر برای وی آن تاثیر نخستین را ندارد اما آز آنجایی که در مرحله اول از نظر ذهنی و پس از آن از نظر روانی به آن عمل اعتیاد پیدا می کند و نمی تواند از آن دست بردارد و ترکش کند.
نشانه ها
برای افراد معتاد به عشق
– وسواس و از از دست داد توان